دنیای کاغذی من

شرمنده ام ، که بی تو ... نفس می کشم هنوز...

دلم را ورق میزنم

این کتاب قدیمی را

این قدر بغض هایم را نجویده نجویده قورت دادم که سر دلم سنگینی میکند

کاش میشد حواس نگرانی را پرت کنم

حواس دلم را...

این روزگار میگذرد اما من ازاین  روزگار نمی گذرم

نمیـــــــــــــــــــــــــــــــگذرم

بغض هایم را برای خودم نگه میدارم

گاهی سبک نشوم

سنگین ترم...

من میروم

بوی مرگ می آید

میروم تا یک دل سیر بمیرم...........................



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





+نوشته شده در یک شنبه 28 آبان 1391برچسب:,ساعت18:52توسط زینب | |