دنیای کاغذی من

شرمنده ام ، که بی تو ... نفس می کشم هنوز...

از خودت پرسیدی چرا در سرزمین من و تو، اگر  زنی زنانگی اش را بفروشد که نان در بیارد

 رگ غیرت اربابان بیرون می زند اما اگر همان زن کلیه اش را بفروشد تا نانی بخرد و یا شوهر

 زندانی اش را آزاد کند  این «ایثار» است !

مگر هردو از یک تن نیست؟

بفروش !

 تنت را حراج کن…

من در دیارم کسانی را دیدم که دین خدا را چوب میزنند به قیمت دنیایشان...

 شرفت را شکر که اگر میفروشی از تن می فروشی نه از دین.

(( فریدون فرخزاد ))



نظرات شما عزیزان:

فرهاد غریبوند
ساعت14:49---25 ارديبهشت 1392
درود بی کران .براستی که فریدون سالها از ملتش جلوتر بود وبلاگ زیبایی داری بهت تبریک میگم .فقط یه سوال زیدان و زینب از یه ریشه ان؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
پاسخ:نوچ


سالار
ساعت16:57---24 ارديبهشت 1392
سلام بر داداش گلم منم سالار خیلی قشنگ بود دادا موفق باشی

حسین
ساعت12:37---24 ارديبهشت 1392
خوبه

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





+نوشته شده در شنبه 21 ارديبهشت 1392برچسب:,ساعت18:55توسط زینب | |