دنیای کاغذی من

شرمنده ام ، که بی تو ... نفس می کشم هنوز...

احساس خفگی می کند انسان.....

 
احساس خفگی میکند انسان..............

دنیایی پر از افراط و تفریط،پر از دلهای خالی از معرفت،پر از غصه پر از درد ،پر از بی دردی دردناک....................

احساس خفگی میکند انسان....

می خواهد رها شود............. افسوس که نمیداند چگونه... حتی نمیداند که آیا مرگ رهاییست یا نه.

نمیداند راه کدام است هر جا میرود یا به سمت افراط است یا تفریط...هر جا میرود گم می شود در آن....هر جا میرود خاکیست... ...،خالیست..............چه سخت شده است برایش مستقیم رفتن ...چه سخت شده است وسط رفتن.راهی که ساده مینماید اول ولی افسوس که مشکل تر از آن راهی نیست.

کج میرود اغلب ... چه رنج آورتر است که به کج رفتنش راست مینگرد و میرود دوباره......

احساس خفگی میکند انسان....

گاهی آنقدر درد میکشد که دوست دارد دردی دیگر به سراغش آید تا شاید درد، تسکین دهد دردش را....... گاهی منتظر پایان دردش میماند ولی افسوس نمیداند که شاید درد را تسکینی نباشد....... افسوس که نمیداند شاید درد ساخته شده است برایش...

احساس خفگی می کند انسان.....

برای رسیدن به خوشبختی مدام میدود و میدود و میدود........به کجا چنین شتابان ؟.....گویا نمیداند راه کجاست میرود آنسو می آید این سو و باز هم خوشبختی را نمی یابد.شاید در مستی ،خیال کند یافته است خوشبختی را...شاید هم خوشبختی را یافته باشد ولی افسوس که خوشبختی اش را جز یک عمر نتواند نگه داشتن......

 

احساس خفگی میکند انسان......

شاید راهی جز سپردن گوش هایش به صدای سرد و خسته ی داریوش، بخشیدن چشم هایش به زیبایی زشت انسان های ناپاک ،بخشیدن دست هایش به مترسک قصه ی قمیشی،بخشیدن پاهایش به راه بیراهه و بخشیدن جسمش به خواب خواب آور نداشته باشد.

 

احساس خفگی، میکند انسان.....


 

 


 



نظرات شما عزیزان:

قاتل
ساعت17:25---24 ارديبهشت 1392
علی بود

میلاد
ساعت12:59---19 ارديبهشت 1392
سلام زینب ایمیلتو چک کن ببین کار می کنه

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





+نوشته شده در پنج شنبه 19 ارديبهشت 1392برچسب:,ساعت10:54توسط زینب | |