دنیای کاغذی من

شرمنده ام ، که بی تو ... نفس می کشم هنوز...

 حرومت باشه ...

 

 

بزار عاشقونه هامو همه دنیا بدونن ...

حرومت باشه این دنیا تو که از درد من شادی

تو که روز جداییمون تموم شهرو گل دادی

تو که از شوق مرگ من لباس سرخ پوشیدی

کنارم سالها بودی منو هرگز نفهمیدی

حرومت باشه این دنیا تو که خون منو خوردی

تو که اشک منو هدیه واسه یار خودت بردی

 

یکی با گریه و هق هق چشاشو خیس و تر می کرد

یکی شبهاشو با یاد تو و عشق تو سر می کرد

یکی بی همدم و تنها شبها تا صبح می بارید

یکی هم مثل تو هر شب بدون غصه می خوابید

 

حرومت باشه اون شبها که پای تو سحر می شد

تو غرق خنده اما من وجودم در به در می شد

بسوزه دفتره شعری که صفحه صفحه می دیدت

حرومت باشه اون شعرا که خط به خط پرستیدت

 تقدیم به کسی که با من غریبه است

 



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





+نوشته شده در چهار شنبه 30 فروردين 1391برچسب:,ساعت20:11توسط زینب | |